تشكلهاي دانشجويي دانشگاه اروميه در نامهاي سرگشاده خطاب به ميرحسين موسوي با اشاره به حمايتهاي وي و خاتمي از يكديگر، خواستار عذرخواهي خاتمي و موضعگيري موسوي در اين باره شدند.
به گزاش خبرگزاري فارس، در اولين نامـه سرگشاده انجمن اسلامي دانشجويان، بسيج دانشجويي و جامعه اسلامي دانشجويان دانشگاه اروميه كه خطاب به ميرحسين موسوي صادر شده، از موسـوي خواسته شده دربـاره برخي شبهات در مورد تخلفات وي در زمـان نخستوزيـري و اتفاقات اخير در كشور و دانشگاه اروميه توضيـح دهــد.
متن كامل اين نامه بدين شرح است:
پس از دعوت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اروميه از جنابعالي كه با پاسخ غير منتظره ستاد مركزي شما، مبني بر ارسال سوالات مطروحه و تاييد ستاد متبوعتان مواجه شديم، بر آن شديم تا بار ديگر از جنابعالي جواب سوالاتمان را جويا شويم اما در چند روز گذشته با رويدادهاي جديد ديگري در سطح كشور و نيز در داخل دانشگاه اروميه مواجه شديم كه عزم ما دانشجويان ارزشي و گوش به فرمان مقام معظم رهبري را راسختر كرد تا به سؤالات ما جواب قانع كنندهاي داده شود.
پس از مشاهده اولين نطق تلويزيوني جنابعالي و با اينكه مقام معظم رهبري بارها اعلام كرده بودند كه كانديداها يكديگر را تخريب نكنند و رعايت اخلاق را در امر تبليغات داشته باشند، تنها چيزي را كه از شما مشاهده نكرديم، اعلام برنامههايتان بود، جنابعالي نيم ساعت از وقت با ارزش مردم را فقط صرف تخريب دولت نهم نكرديد و چشمهايتان را بر روي حقايق بسته و با زير پاي نهادن خدمات دولت نهم و با عوام فريبي، اين ملت را به بازي گرفتيد.
فراموش نكنيد كه بني اميه صد سال سب و لعن علي(ع) را بر منبر به عنوان يك واجب عيني ترويج كردند و مردم را به توهين علني به اولين مردي كه شهادتين بر زبان راند فرا خواندند در دوران مشروطيت نيز شيخ فضلالله نوري به خاطر مخالفت با جدايي دين از سياست و عدم قبول مشروطيت عاري از مشروعيت به دار مجازات آويخته شد و در همين دوران حاكميت دوم خرداديها كه شما نيز در آن سهم داشتيد چه توهينها كه به شخصيت والاي آيتالله مصباح يزدي به صرف مخالفت ايشان با قوانين ضد اسلامي جامعه دروغين مدني كه نشد! آبروي ما در برابر بهاي ارزشها، قطرهاي است در مقابل دريا و اينكه اهانتي از سوي حاميان جنابعالي صورت بگيرد به هيچ وجه غير طبيعي نيست! چه توهينها كه حاميان جنابعالي به بسيجياني كه فرزندان معنوي خميني كبير ميباشند، نكردند، بسيج را با هنجارشكنان هرگز سازشي در كار نبوده و نيست! اما واقعا عجيب است كه صداي اعتراض و حقطلبي بسيجيها چنين خواب سنگين و مرگبار حضرات را آشفته ساخته كورمال كورمال به تكاپويتان انداخته، تا جايي كه حتي بدون ترس از خدا و قيامت به شايعه پراكني و دروغبافي عليه اين دولت و جوانان حزباللهي ميپردازيد.
ما جوانان ارزشي و جان بركفان راه ولايت به جنابعالي اعلام ميداريم كه به حاميان و برادران خود اعلام داريد كه اين رجزخوانيهاي اشكبوسي و گزافهگوييهاي كيكاووسي را بگذارند براي سناريوهاي گاوچران آمريكايي كه چايي چكشسبز لبسوز و لبدوزشان سرد ميشود و از دهان ميافتد. اگر شما را با نجاري و تختهكردن در و ديوار انسي و با مغار و اسكنه و اره و تيشه و رنده و گل ميخ الفتي هست، چهارچوبي صحيح براي چشمهايتان بسازيد تا بهتر بتوانيد ببينيد و تجزيه و تحليل كنيد و اهانت به بسيجيان را بسپاريد به استعمارگران مريخي بشقاب پرنده سوار چراكه اگر ميشد با اين هوچيگريها و تهمتها بسيج را تخريب كرد. اين باب چند سال پيش از اين بسته ميشد و اگر ميبينيد كه استعمار با جنگندههاي هارير و تورنادو و بمبافكنهاي رادار گريز B2 قابل تجهيز به ششصد كلاهك هستهاي جرأت حمله به مرزهاي ما را ندارد از ترس موشك شهاب و تانك ذوالفقار و جنگده آذرخش نيست بلكه ياد دلاوري باكري و متوسليان و افشردي و ... است كه بازشان ميدارد و بسيجي كه حاميان شما به آنها اهانت نمودهاند در تلاش است كه قدم بر جاي پاي اين اسطورهها گذارد، جنابعالي بايستي بابت اين بياحترامي و اهانت به بسيجيان عذرخواهي رسمي كنيد.
ديگر جاي گلايه بس است، نكات و ابهامات بسيار است كه مجال گفتن همه آنها نيست، حال از شما ميخواهيم كه به سؤالات ما كه به تبعيت از برادرانمان در ساير دانشگاهها مطرح گرديده و تنها مشتي به عنوان نمونهاي از خروار در زير آورده شده است، پاسخ دهيد كه ماجراي سكوت 20 ساله شما ديگر به موضوع روز تبديل شده است اما بازهم دوست داريم درباره آن صحبت كنيد شايد نكات جديدي دستگيرمان شد. درباره سكوت خود سخنان متفاوت و بعضا ضد و نقيض گفتهايد، گاهي گفتهايد خبرنگاران به سراغم نيامدند، در جايي ديگر گفتهايد نظراتم را به مسئولين دادهام و در جايي گفتهايد در دوران سكوت شما همه چيز بر وفق مراد بوده و مشكلي وجود نداشته است و امروز چون ساختارها به هم خورده است احساس تكليف كرده و پا به ميدان انتخابات گذاردهايد اما هيچ كدام از اين استدلالها ملت حزبالله را قانع نميكند كه شما در طي 16 سال دوران سازندگي و اصلاحات و در مقابل له شدن مردم زير تورم 48 درصدي سال 73 و در مقابل اقدامات ساختارشكنانه اصلاحطلبان سكوت كردهايد. جناب آقاي موسوي! پس حتما تحصنهاي سياسي، پروژه عبور و مرور و انسدادهاي سياسي، خروج از حاكميت، حاكميت دوگانه ، ماجراي هجده تير، قتلهاي زنجيرهاي، بحرانهاي خودساخته 9 روز يك بار، فرستادن انديشه حضرت امام(ره) به موزههاي تاريخ، خشونتطلب بودن امام حسين(ع)، اهانت به معصومين، قراردادهاي ننگين نفتي دولتهاي هفتم و هشتم، تخلفات گسترده اقتصادي دولت خاتمي كه شما مشاور آن بوديد و جزوه 1000 صفحهاي آن كه در اختيار شماست و... همگي بر وفق مراد شما بوده است و شما نه تنها آن را به ضرر اسلام و انقلاب نميدانستيد بلكه به سهم خود نيز گامي شايسته در آن راستا برداشتهايد.
جناب آقاي مهندس موسوي، رياست جمهوري خصوصا در ايران كاري سخت و طاقت فرساست و نياز به صبر و تحمل و گاهي سوختن و ساختن دارد، اما اين مولفه مهم در شخصيت شما ديده نشده است، حتما سالهاي نخست وزيريتان را به ياد داريد كه خواستار تعطيلي تنها روزنامه منتقد خود بوديد، در آن زمان و در شرايطي كه كشور دچار شرايط بحراني جنگ بود، شما به علت مسائل كماهميت بارها تا مرز استعفا پيش رفتيد تا اينكه در مرتبه آخر كه استعفاي خود را بدون اطلاع حضرت امام(ره) و مسئولين رسانهاي كرديد، امام عظيمالشأن راحل را از خود رنجانديد به طوري كه ايشان خطاب به شما فرمودند: "نخست وزير محترم نامه استعفاي شما باعث تعجب شد، حق اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد، لااقل من و يا مسئولان رده بالاي نظام را در جريان ميگذاشتيد. در زماني كه مردم حزبالله براي ياري اسلام فرزندان خود را به قربانگاه ميبرند، چه وقت گله و استعفاست. " (صحيفه نور ج 21 ص 124)
پس از گذشت بيست سال هنوز تغييري نكردهايد و تاب شنيدن صداي حتي منتقدين خود را نيز نداريد. نمونه آن را در دانشگاه تهران شاهد بوديم كه با انتقاد دانشجويان با حالتي قهرگونه تصميم به ترك جلسه گرفتيد. به راستي اگر جلوي چشمانتان عكستان را آتش بزنند چه ميكنيد؟ آيا با اين روحيه ميخواهيد در برابر منتقدان خود و در جبههاي بزرگتر و مهمتر، در مقابل استكبار جهاني بايستيد؟ امروز چه تضميني ميدهيد كه در مقابل سختيها و فشارهايي نظير كنفرانسهاي ژنو و يا دانشگاه كلمبيا كه عزت ايران اسلامي به رخ جهانيان كشانيده شد، از مواضع انقلاب عقبنشيني نكنيد؟
شما خود را مقلد امام(ره) و شاگرد مكتب او ميدانيد و مدام سعي ميكنيد از امام بگوييد، اما به ما حق بدهيد در مواضع شما كمي ترديد كنيم، چرا كه امام فرمودهاند: "هر وقت ديديد دشمنان اسلام از مواضع و عملكرد شما حمايت ميكنند، در كار خود شك كنيد " و نيز فرمودهاند: "من در طول نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلامنمايي بعضي افراد، ذكري از آنها كرده و تمجيدي نمودهام كه بعد فهميدم از دغلبازي آنان غافل شدهام. آن تمجيدها در حالي بود كه خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مينماياندند و نبايد از آن مسائل سوءاستفاده شود و ميزان در هركس حال فعلي اوست " (وصيت نامه سياسي الهي ج 21 ص 206) و احتمالا شنيدهايد كه گروههاي اپوزيسيون داخلي و خارجي، رسانههاي ضدانقلاب خارجي و شايد در آيندهاي نه چندان دور سردمداران آمريكا از شما حمايت ميكنند و براي شما و شعارهايتان هورا ميكشند! آيا اين مسئله شما را به ياد صحبتهاي حضرت امام(ره) نمياندازد و يا اينكه اصولا امامگرايي شما فقط ترفندي تبليغاتي است؟ گفتهايد "هولوكاست مسئله ما نيست " اين جمله امام را خواندهايد كه فرمودهاند : "دستورات قرآن كريم براي مقابله با توطئه كفر جهاني و پشتبباني از ملت محروم فلسطين و افغانستان و لبنان و بستن سفارت اسرائيل در ايران و اعلان جنگ با اين غده سرطاني و صهيونيزم جهاني و مبارزه با نژادپرستي بوده است "(صحيفه نور ، جلد 20، صفحه 116) آيا بازهم ميگوييد هولوكاست مسئله ما نيست؟ آقاي موسوي! اگر فرض كنيم هولوكاست مسئله ما نيست، فلسطين كه مسئله ما هست يا شايد در اين هم شك داريد؟ اگر به آزادي قدس شريف اعتقاد داريد حتما ميدانيد كه مسئله امروز فلسطين معلول هولوكاست است، آيا به نظر شما هم، تاوان هولوكاست ساختگي را، مردم مسلمان فلسطين بايد پس بدهند؟ چرا عدهاي كه در زمان جنگ نابرابر 22 روزه و در عين مظلوميت رزمندگان مقاومت اسلامي، آنان را تروريست معرفي كردند، امروز دعوت كنندگان شما به دانشگاهها هستند؟ شما واقعه ژنو را افتضاح ناميدهايد و آن را براي ماهيت جمهوري اسلامي خطرناك دانستهايد اما بايد به عرضتان برسانيم كه نظر حضرت امام(ره) چيز ديگري است، آنجا كه ميفرمايند: "ما چه بخواهيم و نخواهيم صهيونيستها و آمريكا و شوروي در تعقيب ما خواهند بود تا هويت ديني و شرافت مكتبيمان را لكهدار نمايند. بعضي مغرضين ما را به سياست اعمال نفرت و كينهتوزي در مجامع جهاني توصيف و مورد شماتت قرار ميدهند و با دلسوزيهاي بيمورد و اعتراضهاي كودكانه ميگويند جمهوري اسلامي سبب دشمنيها شده است و از چشم غرب و شرق و اياديشان افتاده است كه چه خوب است كه اين سؤال پاسخ داده شود كه ملتهاي جهان سوم و مسلمانان و خصوصا ملت ايران در چه زماني نزد غربيها و شرقيها احترام و اعتبار داشتند كه امروز بياعتبار شدند؟ " (صحيفه نور، جلد 21، صفحه...) بنابراين ماجراي ژنو نه تنها افتضاح نبود بلكه برگ زريني در تاريخ انقلاب است و حتي اگر به اظهارات مقامات اسرائيلي پس از اين واقعه توجه ميكرديد، آنها نيز ژنو را صحنه پيروزي جمهوري اسلامي دانستند.
جناب آقاي موسوي، گفتهايد به جريان آزاد اطلاعات معتقديد، گفتهايد، با مردم صادق هستيد و همه مسائل را به آنها ميگوييد، آيا بهتر نيست كمي راجع به مسئله مك فارلين با آنها صحبت كنيد و كمي صداقت خود را نشان دهيد، در مورد مسئله جنگ تنها سوال ما اينست كه چه كسي جام زهر را به امام نوشاند؟ و چه كسي بود كه با ندادن امكانات براي ادامه جنگ امام را وادار به پذيرفتن قطعنامه كرد؟ علت عدم تأمين بودجه لازم براي تجهيز رزمندگان در سالهاي انتهاي جنگ چه بود؟ گويا گفتهايد با نهضت آزادي فقط اختلاف سليقه دارم، آيا نظر امام(ره) هم اختلاف سليقه بود يا اختلاف عقيده؟ در اين مورد بهتر است ما هيچ نگوييم و تنها توجه شما را به صحبتهاي حضرت امام خميني(ره) در مورد نهضت آزادي جلب كنيم، پرونده نهضت آزادي و همينطور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت ميدهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به آمريكاست، به حسب امور بسيار ديگر نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري يا قضايي را ندارند... نهضت آزادي و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند و با فقه اسلام آشنا نيستند. نتيجه آن كه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياي از كساني كه بياطلاع از مقاصد شوم آن هستند ميگردند بايد با آنها برخورد قاطعانه شود و نبايد به رسميت شناخته شوند " (صحيفه نور، ج 22 ص 384)
با سهمخواهان احزاب و گروههاي سياسي چه ميكنيد؟ آيا با قدرت و شجاعت دست رد به سينه آنها ميزنيد يا ترجيح ميدهيد بدون ايجاد تنش با آنها مسالمت آميز برخورد كنيد. گفتهها و كردار شما در ماههاي اخير حكايت از مورد دوم دارد اينكه ميخواهيد همه را از خود راضي نگه داريد و در اين ميان حتي با گروهك غيرقانوني نهضت آزادي، فمنيستها، سازمان مجاهدين انقلاب كه پس از صدور بيانيه در حمايت از توهينكنندگان به مقدسات ديني، از سوي جامعه مدرسين حوزه علميه قم نامشروع خوانده شد، روابط گرم و صميمانه برقرار كردهايد، چگونه اين روزها دم از قانونگرايي ميزنيد؟ شايد بهتر باشد 600 مورد تخلف دولت شما را در دور اول نخست وزيريتان از قانون اساسي برايتان يادآوري كنيم. و يا حتي سكوت شما كه در واقع مهر تاييدي بر قانونشكني هشت ساله دوستان اصلاحطلبتان بود را به يادتان بياوريم.
آقاي مهندس موسوي، شاهد آن هستيم، افرادي كه روزگاري ياران غار آقاي خاتمي بودند اكنون به دور شيريني به نام ميرحسين موسوي جمع شدهاند، حتماً به ياد داريد كه همينها بودند كه بعد از پيروزي آقاي خاتمي نه تنها سيرآب از قدرت نشدند بلكه از خاتمي عبور كردند، به راستي ميخواهيد پايههاي دولت خود را در باتلاق اين افراد امتحان پس داده بنا كنيد؟ شما در جايي گفته بوديد كه "من سوار اسبي نميشوم كه خاتمي از آن پياده شده و هر كس ديگري هم قبلاً سوار آن شده عاقبت به خير نشده است " اما در عمل چيز ديگري مشاهده ميشود.
شنيدهايم كه شما در اين ميان با بعضي از افراد تندروي جريان فمنيسم ديدار داشتهايد! افرادي كه سركردهشان شيرين عبادي و نهايت آمال و آرزويشان براي احقاق حقوق زنان، پيوستن جمهوري اسلامي ايران به كنوانسيون رفع كليه تبعيض عليه زنان است كه حداقل 97 مورد اشكال فقهي و قانوني به آن وارد شده است. بماند كه تا چه حد با عرف و فرهنگ ما متضاد است و شان اين نامه بالاتر از اين است كه به تك تك مصاديق آن اشاره شود. البته مطمئنا شخصي در جايگاه شما بدون شناخت كافي در جلسه با چنين افرادي حاضر نميشود و نيز بهتر ميدانيد كه به هنگام انتخابات ديدارها و جلسات افراد معناي خاص خود را ميدهد. گرچه اعلام حمايت شما نيز جاي ابهامي باقي نميگذارد. جناب آقاي موسوي! دراين خصوص براي روشن شدن اذهان عمومي چه توضيحي داريد؟ افكار و آراي آنها نزد نخست وزير سابق جمهوري اسلامي و مدعي پيروي از خط امام (ره) امروز چه جايگاهي دارد كه منجر به چنين جلسه و نتيجهاي شده است؟ همان آرا و عقايدي كه ميرفت تا ارزشهاي زن مسلمان رابه ضد ارزشهاي غرب بفروشد.
ما ذيل اين نامه، از شما دعوت ميكنيم در اين دانشگاه حضور يافته و به سؤالات ما دانشجويان دانشگاه اروميه پاسخ بدهيد تا پيروان حقيقي راه حضرت امام(ره) در اين برهه از تاريخ ايراناسلامي مشخص شوند و افرادي نتوانند بعد از سالها بيتفاوتي، با نام امام عظيمالشأن راحل(ره) به خود مشروعيت بخشند.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 13,مه,2025